خبرگزاری مهر -گروه هنر-محدثه واعظیپور-آروین مؤذنزاده-فریبرز دارایی؛ این روزها سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر میزبان نمایش «ترور» نوشته فردیناند فون شیراخ و کارگردانی ابراهیم امینی است.
«ترور» به ماجرایی در جغرافیای کشور آلمان میپردازد. تروریستی یک هواپیمای مسافربری را با ۱۶۴ سرنشین میرباید و قصد دارد آن را در استادیوم فوتبال آلیانسآرنا با ۷۰ هزار تماشاگر و در حین بازی فوتبال تیمهای ملی آلمان و انگلستان سرنگون کند. دو جت جنگنده سعی میکنند هواپیما را مجبور به فرود کنند، اما موفق نمیشوند. سرگرد کخ، خلبان یکی از جتهای جنگنده، برخلاف دستور مافوق خود هواپیما را با شلیک یک موشک سرنگون میکند که منجر به کشته شدن تمام سرنشینهای هواپیما و نجات جمعیت حاضر در ورزشگاه میشود. وی پس از بازگشت از مأموریت بلافاصله دستگیر میشود و برای او دادگاهی با حضور هیئت منصفه تشکیل میشود. دادستان او را به قتل ۱۶۴ بی گناه متهم میکند، در حالی که وکیل مدافع کار او را قهرمانانه میداند و از دادگاه میخواهد تا او را تبرئه کند...
در این اثر نمایشی که توسط مهدی سردانی ترجمه شده است، مهدی پاکدل نقش سرگرد کخ، وحید رهبانی نقش وکیلمدافع، مینو شریفی نقش دادستان، علیمحمد حسامفر نقش قاضی، علی باقری نقش سرهنگ مافوق کخ و الهام نامی نقش همسر یکی از کشتهشدگان هواپیما را ایفا میکنند.
تماشاگر با ورود به تماشاخانه ایرانشهر با صحنه یک دادگاه مواجه است که در ۲ سمت آن نمایشگرهایی نصب شده است. این نمایشگرها اتفاقات صحنه دادگاه، ورود و خروجها، کلوزآپ شخصیتهای حاضر در دادگاه، همچنین راهروهای کناری سالن و حتی پشتصحنه را برای مخاطبان نشان میدهند و به نوعی حالتی مستند به اجرا میدهند.
امینی که در عرصه فیلمنامهنویسی و بازیگردانی سینما فعالیت دارد و در فیلمهای «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز»، «لاتاری» و «مرد بازنده» با محمدحسین مهدویان همکاری داشته است، به شکلی مشارکتی نمایش را به صحنه برده است. مخاطب در «ترور» صرفاً یک تماشاگر نیست بلکه گروه اجرایی نمایش، وی را در مقام هیئتمنصفه قرار میدهد و بازیگران در لحظههایی از اجرا به صورت مستقیم با مخاطب ارتباط برقرار میکنند. در نهایت این مخاطبان یا همان هیئتمنصفه هستند که باید تصمیم نهایی را بگیرند و با آرایی که از آنها گرفته میشود رأی به تبرئه یا محکومیت سرگرد کخ (مهدی پاکدل) بدهند.
گروه اجرایی نمایش «ترور» توانسته مخاطب را در یک روند قضاوت و تصمیمگیری قرار دهد و هر کدام از مخاطبان با ادله یا احساس خود رأی خود را ارائه میدهند.
مهدی پاکدل و وحید رهبانی از چهرههای شناخته شده تئاتر ایران که هر کدام تجربههای قابل توجهی را در عرصه بازیگری و کارگردانی در کارنامه کاری خود به ثبت رساندهاند، در این نمایش نیز حضور تأثیرگذاری دارند.
به بهانه اجرای این اثر نمایشی ابراهیم امینی، مهدی پاکدل، وحید رهبانی، علیمحمد حسامفر با حضور در خبرگزاری مهر درباره روند شکلگیری و تولید این اثر نمایشی، مشارکتیبودن این اثر، چالشهای موجود در خصوص نظر و تصمیمگیری مخاطبان و بخشهای دیگر نمایش «ترور» به ارائه نقطهنظرات خود پرداختند.
در ذیل بخش اول این گفتوگو آمده است:
* نمایشهای جدی در این سالها خیلی کم شده است از این رو ابتدا بحث را درباره انتخاب نمایشنامه «ترور» شروع کنیم. وقتی نمایشنامهای خارجی را برای اجرا انتخاب میکنیم حتماً شباهتهایی که اثر با جهانی که ما در آن زندگی میکنیم دارد، نکته مهمی است. گره و نقطهای که شما را درگیر اجرای نمایشنامه «ترور» کرد چه بود؟
یکی از جذابیتهای متن این است که هر روز همه ما را دچار تردید میکند زیرا متن بسیار زنده است. سالها است که در سینما فعالیت میکنم و سینما به نوعی خانه اول من در سالهای گذشته بوده است. معتقدم تجربهای که مخاطب در تئاتر مشارکتی دارد در سینما نمیتواند تجربه کند ابراهیم امینی: چند نکته همزمان من را جذب نمایشنامه «ترور» کرد؛ اول مسأله جدی پرسش فلسفی و اخلاقی است که برای ما ایجاد کرد. یکی از جذابیتهای متن این است که هر روز همه ما را دچار تردید میکند زیرا متن بسیار زنده است. سالها است که در سینما فعالیت میکنم و سینما به نوعی خانه اول من در سالهای گذشته بوده است. معتقدم تجربهای که مخاطب در تئاتر مشارکتی دارد در سینما نمیتواند تجربه کند. هر وقت بخواهم تئاتر کار کنم باید حول و حوش این تجربه باشد. برای من اینها دلایل محکمی برای اجرای نمایش «ترور» بودند.
* چقدر پیوند «ترور» با جامعه امروز برای شما مهم بود؟ زیرا موضوعی که درباره حق حیات مطرح میکند موضوعی ازلی ابدی است و همه مردم را درگیر خود میکند. در اجرای شما هم مخاطب درگیر این موضوع میشود و حتی در رأیگیری انتهایی نمایش نیز گرفتار تردید در تصمیمگیری است.
امینی: حتی در فیلمنامههای تاریخی که مینوشتم یا مینویسم همیشه دغدغه رابطه اثر با جامعه امروز را دارم. همیشه با پرسشی از سر انکار به سراغ کارها و سوژهها میرویم و سعی میکنیم از طریق این انکار به نسبتی بین جامعه امروز و حادثه مدنظر فیلمنامه برسیم، وقتی این نسبت خودمان را متقاعد کند، میتوانیم چیدمانهای دیگر را حول این نسبت انجام دهیم و آن را بفهمیم و فهم خود را با کل گروه و مخاطبان به اشتراک بگذاریم.
* معیار شما برای انتخاب بازیگران چه بود؟ و آیا همه بازیگران حاضر انتخاب اول شما بودند؟
امینی: نکات مهم در انتخاب بازیگرها برای من کیفیت، تناسب با نقش و دوستی بود. واقعیت این است که این گروه همه دوستان من هستند و با همه تجربه همکاری داشتهام. این گروه از بازیگران را از قبل میشناختم. تناسب با نقش هم اهمیت ویژهای دارد. اگر جای بازیگری در کار درست نباشد زحمات او به چشم نخواهد آمد. همه این بازیگران انتخاب اولم بودند. بخش زیادی از کار را هم نمایشنامه «ترور» انجام داد، یادم هست وقتی نمایشنامه را به وحید رهبانی دادم با من تماس گرفت و گفت که چه متن درخشانی است. متن آنقدر وسوسهکننده است که دورنمای یک اجرای جذاب را به ما میداد.
* با توجه به اینکه گفتید متن به اندازه کافی اقناع کننده بود، در کارگردانی به متن وفادار بودید و سعی کردید کارگردانی زیاد جلوه نکند. در اجرای نمایش از ۲ نمایشگر در گوشههای صحنه استفاده کردید. ایده شما برای استفاده از آنها چه بود؟ برخی مواقع تصاویری که در نمایشگرها پخش میشد تمرکز مخاطب به هم میریخت. چه دلیلی دارد که در تئاتر کلوزآپ بازیگران را از طریق نمایشگر ببینیم؟ امتیاز تئاتر این است که مخاطب خود انتخاب کند که به کدام بازیگر و صحنه بیشتر توجه کند.
سعی کردم کارگردانیام ساده و مینیمال باشد. یکی از توصیفهای ایدهآل برای من به عنوان کارگردان این است که احساس کنیم کارگردانی وجود ندارد و همه چیز در منتهای سادگی خود قرار داشته باشد امینی: نمایشگرها بیشتر پخش زنده تلویزیونی را تداعی میکند و از طرف دیگر این ایده نشأت گرفته از سابقه سینمایی و تصویری من است. همچنین با این ایده میخواستم برخی نکات برای مخاطب بهتر جلوه کند و نوعی تأکیدگذاری است. ضمن اینکه برای مخاطب جالب است که بین مدیوم تئاتر و سینما مشارکتی اتفاق افتاده و در تئاتر نیز کلوزآپ ببینیم. من بیشتر از اینکه کارگردان تئاتر باشم یک مخاطب تئاتر هستم و به همین دلیل مواجهه خود به عنوان مخاطب را با ایدههای مختلفی که به ذهنم میرسد، بررسی میکنم. تئاتر مشارکتی جزو انواع مورد علاقه من در تئاتر است و هر گاه به عنوان مخاطب چنین کارهایی را دیدهام سر ذوق آمدهام.
در کارگردانی هم سعی کردم تا جایی که میتوانم خودم را به عنوان کارگردان پنهان کنم و در خدمت روایت باشم. اگر به متن باور داشته باشم آن را انتخاب میکنم و اگر نه انتخابش نمیکنم. وقتی متن را انتخاب کردم سعی میکنم متن به بهترین شکل ممکن به حد اعلای خود برسد یعنی به بهترین شیوه اجرا شود که مجموعهای از عناصر مختلف است. روشها در کارگردانی متفاوت است. سعی کردم کارگردانیام ساده و مینیمال باشد. یکی از توصیفهای ایدهآل برای من به عنوان کارگردان این است که احساس کنیم کارگردانی وجود ندارد و همه چیز در منتهای سادگی خود قرار داشته باشد. این برای من جذاب بود.
* روی صحنه نمایش «ترور» وزنه مهدی پاکدل و وحید رهبانی سنگینتر از سمت دیگر صحنه است و این وزنه در قضاوت مخاطب شما هم به صورت ناخودآگاه تأثیر میگذارد. مخاطب شما نمیتواند ۲ بازیگر حرفهای شما را حتی در سکوت نادیده بگیرد و تمرکز مخاطب روی آنها است. شاید اگر مهدی پاکدل و وحید رهبانی در مقابل یکدیگر قرار داشتند تقابل در قضاوت مخاطب هم شکل میگرفت. همچنین شما به عنوان کارگردان در اثری که به نوعی تئاتر مشارکتی است، از مهدی پاکدل و وحید رهبانی ۲ بازیگری که سالها است به عنوان هنرمند تئاتر، تجربههای متعددی از تئاتر مشارکتی داشتهاند، استفاده کرده اید. نمیدانیم این انتخابها آگاهانه در این خصوص انجام شده است یا خیر و آیا این ۲ هنرمند در شکلگیری ایده مشارکتی اجرا با مخاطب نقش داشتهاند یا نه؟
وحید رهبانی: در ابتدا اجازه بدهید درباره آن نکته که درباره تأثیر حضور مهدی پاکدل بر قضاوت مخاطب در جهت تبرئهکردن است نظر بدهم. معتقدم این نوع نگاه توهین به مهدی پاکدل، بازی مهدی پاکدل، متن، اجرای ما و تماشاگر است. جالب است بدانید در یک شب مادر من تماشاگر اجرا بود ولی در پایان مهدی پاکدل را محکوم کرد. این اتفاق برای من خیلی جالب بود، من نقش وکیل را بازی میکنم و خانواده من هم مهدی را بسیار دوست دارند اما مادرم در پایان نمایش مهدی را محکوم کرد. در نتیجه نمیتوان گفت که اگر مهدی پاکدل نبود مخاطبان شخصیت را محکوم میکردند. باید از جامعه شناخت داشته باشیم. این شناخت ما را حیرتزده کرده است.
متن درباره رأیگیری صحبت میکند و این انگیزه بسیار مهمی برای من ایجاد کرد که در این اجرا حضور پیدا کنم زیرا قرار است مردم در رأیگیری پایانی اجرا شرکت کنند زمانی که بعد از خواندن متن با ابراهیم امینی صحبت کردم به او گفتم که دوست دارم نقش دادستان را ایفا کنم و البته هنوز هم این احتمال وجود دارد که در دور جدید اجراها نقشها را جابهجا کنیم. من اتفاقاً خیلی دوست دارم مهدی پاکدل نقش وکیل را ایفا کند. همه ایدههای اجرایی از سوی ابراهیم امینی شکل گرفته است. متن درباره رأیگیری صحبت میکند و این انگیزه بسیار مهمی برای من ایجاد کرد که در این اجرا حضور پیدا کنم زیرا قرار است مردم در رأیگیری پایانی اجرا شرکت کنند. تیم اجرایی نمایش نیز انگیزه دیگرم بود. ابراهیم امینی کارگردان ایدهپذیری است و این خبر خوبی است برای گروهی که قرار است تئاتر مشارکتی کار کنند. اینگونه نبوده که چون من و مهدی تجربه تئاترهای مشارکتی را داشتهایم برای این اجرا انتخاب شده باشیم.
* در شکل مشارکتیشدن کار نقشی نداشتید؟
رهبانی: خود متن شیوه مشارکتی را خواسته است.
امینی: پیشنهاد متن برای مشارکتی بودن در بخش پایانی و رأیگیری است.
* اما در متن فقط در بخش پایانی ۲ پایان محکومیت و تبرئه در نظر گرفته شده و برای هر کدام نیز موقعیت را تعریف کرده است و در کلیت فضای مشارکتی ندارد.
امینی: ما در فرایند اجرا، مشارکتی بودن را تقویت کردیم. قبل از اضافهشدن بازیگران چون این مدل از تئاتر برایم جذاب بود در فرایند دراماتورژی این نقطهگذاریها را بیشتر کردم و بخش دیگری از فرایند تقویت هم آوردههای بازیگران است. در این نمایش مبتنی بر تعامل و خلق لحظه کار را پیش بردیم و تا لحظات پایانی تمرین و حتی اجرا هیچ موردی را قطعی نکردیم. تمرین ما ادامه دارد و اجرا برای ما تمرین است.
* اینگونه برداشت میشود که شما با کنار هم قرارداد مهدی پاکدل و وحید رهبانی به عنوان کارگردان قصدتان تمایل مخاطب به تبرئهکردن بوده است.
امینی: نه اینگونه نیست و حتی نظر شخصی من هم این نیست. ضمن اینکه نتیجه برای من فرقی ندارد. مهم برای من مباحثهای است که بین آدمها بعد از پایان نمایش شکل میگیرد و یا تردیدهایی که بعد از انتخاب سراغ انسان میآید. حس مسئولیت و دشواری قضاوت کلمات پرتکرار مخاطبان در گفتوگو با ما هستند. اضطراب وجودیِ ناشی از انتخاب و تصمیمی که باید در پایان نمایش بگیرند برای مخاطبان (به گفته خودشان) جذاب است. حجم زیاد پیامهایی که دال بر این هستند که روز بعد مخاطب مردد است که تصمیم درستی گرفته یا نه به ما میرسد. تعداد کسانی که نمایش ما را بیشتر از یک بار تماشا کرده اند کم نیستند و عمده آنها در تماشای مجدد رایشان تغییر کرده است. مجموعه اینها نشان میدهد نتیجه مهم نیست. کاری که این نمایش با ذهن ما انجام میدهد مهم است. وضعیتی که ما را در آن قرار میدهد و از آن گریزی نیست. این جایی است که انسان و درام به هم میرسند؛ دشواریِ وظیفه و انتخاب. انسان همین است و درام هم.
از طرفی دیگر میشود گفت که عموم مردم قربانیشدن عدهای کمتر را واجد نفع و خیر جمعی بیشتری میدانند. شاید به مکاتب مختلف اخلاقی یا فلسفه حقوقی پشتوانه چنین تصمیمی با ظرایفی که حقوقدانان تدوین کرده اند یا فلاسفه اخلاق درباره فضیلت گرایی یا سودگرایی شرح دادهاند آشنا نباشند اما چنین استدلالی را راحتتر میپذیرند. من درصدد ارزشگذاری نیستم صرفاً تلاش میکنم رأی مردم را در تئاتر دموکراتیک «ترور» بفهمم و برای خودم تبیینش کنم. این تفکر بزرگترین دستاورد اجرای این نمایش است.
علیمحمد حسامفر: ما بر اساس آمار و ارقام میتوانیم با قاطعیت صحبت کنیم. ما الان نمیدانیم ضریب محبوبیت مهدی پاکدل در تبرئهشدن شخصیت در پایان نمایش چه حد است. نمیخواهم صد در صد ایده شما را رد کنم ولی تردید جدی در آن دارم. از طرفی احتمالاً ساز وکار فکری عموم مردم، برتری دادن تعداد بیشتر بر تعداد کمتر را بهتر میفهمد. حتی درباره جان انسان. این که آدم خلاف این فکر کند احتیاج به کنکاش فکری خلاف قاعدهای دارد.
تئاتر یک موجود زنده است و ممکن است هر شب ورق برگردد. اضطرابی که برای من در زمان اعلام رأی از سوی قاضی وجود دارد، هر شب واقعی است زیرا باور و یقین ندارم که حتماً مخاطب من را تبرئه میکند. حتی من از پشت صحنه رأیها را نمیبینم زیرا دوست دارم استرس روی صحنه برای من واقعی باشد مهدی پاکدل: تئاتر یک موجود زنده است و ممکن است هر شب ورق برگردد. اضطرابی که برای من در زمان اعلام رأی از سوی قاضی وجود دارد، هر شب واقعی است زیرا باور و یقین ندارم که حتماً مخاطب من را تبرئه میکند. حتی من از پشت صحنه رأیها را نمیبینم زیرا دوست دارم استرس روی صحنه برای من واقعی باشد. نمایش «ترور» شاید به لحاظ شکل اجرایی ساده باشد ولی وقتی در معرض قضاوت به مدت یک ساعت و نیم جلوی بیش از ۲۰۰ نفر مخاطب قرار میگیرید، بسیار سخت است. دوربینها ریزترین حالات چهره ما را روی نمایشگر نشان میدهند و شاید کوچکترین حالت و رفتاری باعث شود که مخاطب من را محکوم کند. بازی کردن در این شرایط کار سادهای نیست و ۲۵ سال تجربه بازی من و وحید در تئاتر امکان کنترل این شرایط را به ما میدهد.
* شما و وحید رهبانی کاملاً نسبت به هم شناخت دارید.
پاکدل: بله. معتقدم بازیگری در تئاتر فقط حفظکردن دیالوگ و تمرین بدن و بیان نیست زیرا اینها امری بدیهی است ولی کنکاش لحظه به لحظه و معجزهای که روی صحنه اتفاق میافتد بازیگری تئاتر را شکل میدهد. کارگردان این فضا را در اختیار ما قرار داده که خلاق باشیم و ایده داشته باشیم و فکر کنیم. ما هر شب اجرا لحظه به لحظه در حال کشف و شهود هستیم. برخی شبها مخاطبان نظرات و سؤالاتی را برای وحید مطرح میکنند که نفس من روی صحنه میگیرد.
* خب دقیقاً این نکته را اشاره کردیم که تجربه بازی شما و وحید رهبانی در تئاترهای مختلف از جمله تئاترهای مشارکتی توانایی کنترلکردن فضا و ارتباط با مخاطب را فراهم میکند.
پاکدل: بله، باید بازیگری باشد که توانایی این کار را داشته باشد. کار سخت و پیچیدهای است در عین سادگی.
ادامه دارد...
نظر شما